بررسی Frostpunk 2 | بازآفرینی سرد و بیرحمانه شهرسازی با تصمیمات دشوار
بیشتر دنبالهها برای بازیهای موفق، نسخههایی ایمن و محافظهکارانه از ایدههای بازی اصلی هستند، اما در اینجا چنین نیست: فراستپانک 2 یک دنباله جسورانه است که رویکردی کاملاً متفاوت به استراتژی ساخت شهر دارد. این بازی در همان دنیای سرد و یخزدهای قرار دارد که مردم برای بقا تلاش میکنند، اما خوشایند است که تکرار مسیرهای قبلی در یخهای قدیمی مشاهده نمیشود. از نحوهی قرار دادن ساختمانها تا مدیریت منابع و گرم کردن شهر، همه چیز رویکرد جدیدی دارد و سیستم سیاسی بازی نیز یک روش خلاقانه برای تعامل با مردم نیو لندن است که حس واقعی معامله و مذاکره در یک دموکراسی نمایندگی را بهخوبی منتقل میکند. با این حال، دیدگاه گستردهتر بازی باعث میشود بخشی از حس نزدیکی که بازی اول را بهیادماندنی کرده بود از دست برود، اما همچنان تصمیمات اخلاقی دشوار زیادی وجود دارد که باید در ساخت جامعه گرفته شود.
برای اطلاع سریع از کارت ها و کمبوهای جدید انواع ایردراپ ها و آموزش های اختصاصی عضو کانال تلگرام هوش فعال شوید برای عضویت در کانال تلگرام کلیک نمایید
جو سرد و یخبندان بهخوبی در بازی به تصویر کشیده شده است، با تأثیرات آب و هوایی سرد و موسیقی دراماتیکی که همزمان با افزایش تنش در شهر شدت میگیرد. با تجربه مجدد بازی اول فراستپانک، ممکن است در ابتدا فقدان حرکت مردم در خیابانها احساس شود. با این حال، نظرات شخصیتها دربارهی تصمیمات و اقدامات ارائه میشود و یک گوینده نیز گهگاه اظهارنظرهای جالبی در مورد رویدادهای جاری ارائه میدهد، بنابراین بازی حس شهر متروکهای را منتقل نمیکند. نقشه بازی به دلیل پوشیده شدن از برف و یخ بهطور کلی یکدست به نظر میرسد، اما وجود عناصری مانند کوهها و صخرهها باعث میشود هر منطقه ظاهر خاص خود را داشته باشد. با گسترش شهر و ساخت مناطق پیچیدهتر، شهر رنگینتر میشود و خطوط برق که در زمان افزایش تنش به رنگ قرمز در میآیند بهطور خودکار ایجاد میشوند.
فراستپانک 2 نقد و بررسی تصاویر
حالت داستانی بازی در پنج فصل، بهنوعی بهعنوان یک آموزش برای حالت ساخت آزاد عمل میکند. با این حال، بهجز چند صحنه کوتاه، داستان زیادی در آن وجود ندارد. بیشتر داستان بازی صرفاً پلی بین رویدادهای نسخه اول و این نسخه است، زیرا نیو لندن را به دست میگیرید. اکثریت داستان به شکل حکایات کوتاه و تأثیرگذاری درباره زندگی در یخهای بیانتها روایت میشود. موارد بسیاری برای یادگیری وجود دارد: از قرار دادن و گسترش مناطق چندخانهای برای مسکن، تولید غذا، استخراج منابع و سوخت، صنعت و لجستیک گرفته تا ساخت بناهایی با مزایای مجاورت.
این بازی یک معمای ساخت و ساز شهری جذاب با چند پیچیدگی مشکوک است. یکی از پیچیدگیها سیستم شکستن یخ است که نیاز به پاکسازی کاشیهای خاص قبل از ساخت و ساز دارد. این سیستم از لحاظ داستانی منطقی است اما بهنظر میرسد که فقط کار را کندتر میکند و روند برنامهریزی را به تأخیر میاندازد. همچنین، ناامیدکننده است که نمیتوان هیچ کاشی خاصی را بدون تخریب کل منطقه جابجا کرد، هرچند حداقل تمام منابع بازیابی میشوند و تنها زمان از دست میرود.
استراتژی برای دنباله بازیهای مورد علاقه چیست؟
وقتی به نقشه وسیعتر و خالیتر از سکنه فراستلندز زوم میکنیم، ویژگیهای اصلی آن نمادهای ساعتمانندی است که الهام گرفته از بازی تاجوتخت به نظر میرسند. کاوشگران شما این نمادها را به هنگام اعزام به مأموریتهای کاوش کشف میکنند تا منابع و جمعیت مورد نیاز برای نگهداری مستعمره شما را بهدست آورند. این نسخه از فراستلندز بهمراتب گستردهتر از نسخه اولیه است، زیرا باید منابع کشفشده را با جادهها به شهر بازگردانید و سپس مستعمرات اقماری بیشتری تأسیس و ارتقاء دهید تا نیو لندن را سرپا نگه دارید. این مکانیزمها هرچند بهعنوان یک فعالیت جانبی عمل میکنند، اما پاداشهای آنها برای ساخت جمعیت بسیار حیاتی است و انگیزهای قوی برای بررسی مداوم و حفظ جریان منابع فراهم میکند.
بیشترین چیزی که در اینجا آزاردهنده است، عدم امکان مشاهده گروههای خود در پایین صفحه وقتی در شهر اصلی نیستید، است. در نتیجه، اگر هنگام مدیریت عملیات منابع، مشکلی پیش بیاید، ممکن است تا زمانی که به آن توجه کنید اوضاع از کنترل خارج شود. همچنین، قابلیت زوم بیشتر بسیار مفید بود، چرا که نقشههای Frostland بسیار بزرگ هستند و پیدا کردن محل پایان ماموریتهای کاوشگران زمان زیادی میگیرد.
در این بازی نمیتوان به سادگی به تولید برای روشن نگه داشتن شهر اکتفا کرد باید تا حد امکان تولید بیشتری داشت. چالش تأمین سوخت ژنراتور مرکزی مستعمرهها و نگه داشتن شهر در حالت تأمین گرما، غذا و منابع بهطور معمولی و ساده برای بازیهای زنجیره تأمین به نظر میرسد. اما در برخی موارد خاص پیچیدهتر میشود. یکی از آنها طوفانهای سفید عظیم است که بهطور دورهای رخ میدهند و کل نقشه Frostland را از کار میاندازند. این طوفانها باعث قطع زنجیرههای تأمین میشوند و شما را مجبور میکنند تا ماهها فقط با ذخایر موجود زنده بمانید. به همین دلیل، تولید معمولی کافی نیست باید تا حد امکان بیشتر تولید کرد تا از انجماد و مرگ صدها نفر جلوگیری کرد.
آنچه درباره Frostpunk اصلی گفته شد
با وجود اینکه حس ناامیدی و تاریکی بازی ملموس است، Frostpunk یک تجربه جذاب است. این بازی، ترکیبی منحصر به فرد از بهترین جنبههای بازیهای ساخت شهر و بقا، بههمراه کمی کاوش است. داستان بازی بهشدت گیراست و میتواند بر اساس تصمیمات گرفتهشده در مسیرهای مختلف پیش برود. علاوه بر این، طراحی گرافیکی و زیباییشناسی بازی بسیار برجسته است، بهطوری که حتی تماشای یک سرزمین یخزده هم بیش از آنچه انتظار دارید جذاب میشود. مهمترین ویژگی بازی، البته معضلات اخلاقی آن است که شما را مجبور میکند بین نیازهای فردی و بقا بدون از دست دادن انسانیت تصمیم بگیرید.
مشکلات رابط کاربری
در طول بازی Frostpunk 2 با چند باگ در رابط کاربری مواجه شدیم. برخی از گزینههای دیالوگ را چندین بار باید کلیک کرد تا ثبت شوند. همچنین، در مواقعی دکمههای UI روی هم قرار میگیرند و کلیک کردن روی آنها باعث میشود دکمه زیرین بهجای دکمه بالایی عمل کند. در زمانهای ذخیره خودکار نیز بازی چند ثانیه قفل میشود که کمی آزاردهنده است، اما هیچکدام از این مشکلات جدی نبودند. البته، همانطور که در اکثر بازیهای این سبک دیده میشود، هرچه جمعیت بیشتر شود، عملکرد بازی بیشتر کاهش مییابد.
سیستمهای جناحها و دولت در مرکز توجه Frostpunk 2 هستند. شاید مهمترین ویژگی Frostpunk 2 سیستمهای جناحها و دولت آن است. در این بخش، باید بین گروههای مختلف شهروندان تعادل برقرار شود و وعدههای آنها را اجرا کرد. شکست در بازی به معنای از دست دادن کامل جمعیت نیست بلکه نگرانی اصلی از دست دادن اعتماد مردم به شما یا افزایش تنش تا حدی است که از قدرت خلع شوید. کمبود هرکدام از منابع بهسرعت میتواند جامعه را وارد یک چرخه نزولی کند که باعث فروپاشی اجتماعی شود.
اشتباهات مبتدی در مدیریت جناحها
در تجربه اول بازی، فرض بر این بود که میتوان یک جناح را به کلی نادیده گرفت و باقی را خوشحال نگه داشت، و در ابتدا بهنظر میرسید که این استراتژی کارساز است. در بازی میتوان با پرداخت هزینههای کوچک، فناوریهای مختلف را پژوهش کرد، اما تصویب قوانین تنها از طریق شورای 100 نفره نمایندگان جناحها ممکن است. Frostpunk 2 بهصورت جالبی رایها را نمایش میدهد، جایی که صندلیهای نمایندگان با هر رای روشن میشوند و هر رایی که قبلاً تضمین نشده باشد مانند یک قمار به نظر میرسد. متقاعد کردن جناحها برای رای دادن به نفع شما، نیاز به وعدههایی دارد که گاهی اوقات به پژوهش یک فناوری خاص یا تصویب قانونی منجر میشود که با دیدگاه جناحها همخوانی دارد. البته، در برخی موارد آنها با دریافت پول نقد (بهطور طعنهآمیز به آن “مهرهای حرارتی” میگویند) نیز راضی میشوند. با این حال، اگر پیشنهادی خلاف جهانبینی جناحها باشد، هیچ مذاکرهای انجام نمیشود و رایگیری به نبردی سخت تبدیل میشود.
در اولین تجربهام از بازی، اشتباه مبتدیانهای مرتکب شدم و فکر کردم میتوانم بهطور کامل یک جناح را نادیده بگیرم.
با این حال، یکی از لذتهای بازی این است که اگر استراتژی درستی داشته باشید، میتوانید به راحتی از انجام کارهایی که قصد انجامشان را دارید، پاداش بگیرید. رابط کاربری به خوبی نشان میدهد که هر تحقیق (که اکثر آنها دارای چندین گزینه مختلف با ویژگیهای خاص است) مورد حمایت کدام جناح است. با استفاده از این اطلاعات، میتوان با جناحها مذاکره کرد و اعتماد بیشتری را به دست آورد.
یکی از لحظات جالب این است که به جناح مخالف وعده دهید تا قانون بعدی که رایگیری خواهد شد را انتخاب کنند و سپس در رایگیری بر علیه آن قانون عمل کنید، که باعث میشود آنها هیچ سودی نبرند.
معمولاً میتوانستم هر قانونی که میخواستم با اکثریت قاطع تصویب کنم و نارضایتی افراطگرایان را که مخالف سیاستهایی مانند “تأمین رایگان نیازهای اولیه” یا “پذیرش تمامی افراد بیخانمان” بودند، نادیده بگیرم. البته، این استراتژی در اوایل بازی باعث میشود که شما در معرض اعتراضاتی قرار بگیرید که تولید در بخشهای مختلف را متوقف کرده و تجهیزات را از بین میبرد و تنش را به شدت افزایش میدهد. در نهایت، مجبور به مذاکره خواهید شد، که در این شرایط سخت و همراه با اعتراضات بسیار چالشبرانگیز خواهد بود. در طول بازی، ابزارهای بیشتری برای کنترل معترضان بهدست میآورید، از جمله اخراج آنها از شهر یا حتی رها کردنشان در زندانهای یخی. با این حال، این اقدامات باعث افزایش تنش و کاهش اعتماد میشود.
اولین دور بازی من در بخش داستانی حدود 15 ساعت به طول انجامید، شامل یک بار راهاندازی مجدد که متوجه شدم چقدر تصمیمات اولیهام اشتباه بوده است. بعد از آن، حدود 20 ساعت دیگر را در حالت “Utopia Builder” گذراندم، که شامل اهدافی مانند تأسیس مستعمرات با 10,000 نفر جمعیت یا ساختن پایگاه اصلی با 50,000 نفر جمعیت بود. تنوع بالای جناحها و نقشههای مختلف، همراه با مسیرهای فلسفی متفاوتی که به شما اجازه میدهد ایدههای رادیکال مختلف را باز کنید، بازی را جذابتر کرده است.
با این حال، Frostpunk 2 از نظر مقیاس بسیار بزرگتر شده و این گسترش باعث شده است که از جزئیات احساسی و انسانی که در بازی اول وجود داشت، فاصله بگیرد. به عنوان مثال، وقتی پیامی مبنی بر کشته شدن 93 کودک در یک فروپاشی معدن دریافت میکنید و این پیام به سرعت ناپدید میشود، حس عمیقی ایجاد نمیشود. Frostpunk 2 آنقدر بزرگ است که این جنبههای احساسی دیگر به همان اندازه قابل لمس نیستند.
ممکن است بگویید: «یک لحظه صبر کن. ۹۳ کودک اصلاً چرا در یک معدن بودند؟» خوشحالم که پرسیدید. در یکی از تصمیمات هوشمندانهام به عنوان سرپرست نیو لندن تصمیمی که با انتخاب سیستم کارآموزی به جای تحصیلات اجباری برای کودکان ممکن شد، زیرا این تصمیم نیروی کارم را افزایش داد تصمیم گرفتم کودکان را به معدن بفرستم تا زغال سنگی را که بزرگسالان نمیتوانستند به آن دسترسی پیدا کنند، استخراج کنند. گزینه دیگر این بود که مسیر را منفجر کنم، اما این کار زغال سنگ کمتری به من میداد. هیچکس نمیتوانست پیشبینی کند که این نقشه با مشکلی مواجه شود!
Frostpunk 2 دائماً شما را با تصمیمات مشابه مواجه میکند و سپس پیامدهای آن را به شما نشان میدهد، و اغلب باعث میشود که بابت انتخاب گزینهای که جدول دادهها به من نشان میداد برای تقویت وضعیت اقتصادی لازم است، اما هزینه انسانی به همراه دارد، کمی احساس ناراحتی کنم. بنابراین، اگرچه تأثیرات احساسی آن به اندازه کافی قوی نیست، اما قطعاً فرصتهای زیادی برای تصمیمگیری سخت به شما میدهد و این تصمیمات به مرور تاثیرگذار میشوند.
نتیجهگیری
ساختن چندین کلونی، تحقیق درباره فناوریها و تصویب قوانین در Frostpunk 2 به نوعی شبیه چرخاندن چندین بشقاب به طور همزمان است. تقریباً هر کاری که انجام دهید، باعث خشم یکی از جناحهای شهر شما خواهد شد و یک طوفان قدرتمند میتواند به معنای واقعی کلمه و به شکل استعاری، اقتصاد شما را منجمد کند. این نسخه از بازی شهرسازی شاید بخشی از صمیمیت نسخه اصلی را به دلیل بزرگاندیشی از دست داده باشد، اما فلسفه جاهطلبانهاش در بازآفرینی به جای تکرار، به شما این امکان را میدهد که بلافاصله بعد از نسخه اصلی آن را بازی کنید و حس تکرار نداشته باشید.
نظرات کاربران