الگوی گارتلی Gartley Pattern چیست؟ بررسی انواع آن و کاربردهای تحلیل تکنیکال
الگوی گارتلی Gartley Pattern چیست؟ – تصمیمات سرمایهگذاران در بازارهای مالی تأثیر زیادی بر نتایج مالی آنان دارد. ابزارهای تحلیلی میتوانند به شفافسازی مسیرهای مناسب سرمایهگذاری کمک کنند. یکی از ابزارهای شناختهشده در این زمینه، الگوی گارتلی است که در میان تحلیلگران تکنیکال جایگاه ویژهای دارد. این الگو با ترکیب اصول فیبوناچی و هندسه در تحلیل بازار، به عنوان یکی از دقیقترین و معتبرترین الگوها برای پیشبینی روندهای قیمت در نظر گرفته میشود. در این مقاله به بررسی الگوی گارتلی و نحوه استفاده از آن خواهیم پرداخت.
معرفی الگوی هارمونیک گارتلی
الگوی گارتلی Gartley Pattern در سال ۱۹۳۵ توسط تحلیلگری به همین نام معرفی شد. این الگو شامل پنج نقطه است که هر کدام نقش مهمی در شکلگیری روند قیمت ایفا میکنند. نقاط اصلی این الگو به ترتیب X، A، B، C و D نام دارند و معمولاً به صورت W یا M در نمودارها ظاهر میشود. ترکیب این نقاط و بررسی روابط بین آنها به تحلیلگران کمک میکند تا پیشبینیهای دقیقی درباره جهت حرکت قیمت انجام دهند.
الگوی گارتلی معمولاً در انتهای روندهای صعودی یا نزولی شکل میگیرد و به عنوان سیگنال بازگشت روند عمل میکند. این الگو به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم میشود که در هرکدام حرکتهای مشخصی در نقاط مختلف نمودار مشاهده میشود.
قوانین تشکیل الگوی گارتلی
برای درک بهتر الگوی گارتلی و قوانینی که برای شناسایی آن باید رعایت شوند، لازم است که دقیقاً بررسی کنیم که چطور حرکتهای قیمت باید طبق نسبتهای فیبوناچی تنظیم شوند تا این الگو به درستی تشکیل شود. در ادامه بهطور دقیقتری به هر یک از این قوانین پرداخته میشود.
1. حرکت از X به A
حرکت از X به A، اولین حرکت اصلی در الگوی گارتلی است که میتواند هر نوع حرکتی باشد و محدودیتی ندارد. این حرکت بهطور کلی باید یک حرکت روندی بزرگ باشد که بازار را در جهت خاصی بهطور چشمگیر به حرکت درآورد. به عبارت دیگر، این حرکت میتواند یک روند صعودی یا نزولی باشد، اما هیچ محدودیتی از نظر مقدار حرکت ندارد. این حرکت اساساً بهعنوان مبنای الگو در نظر گرفته میشود و برای تعیین نقاط بعدی از آن استفاده میشود.
2. حرکت از A به B
در این مرحله، قیمت باید حدود ۶۱.۸ درصد از حرکت قبلی (حرکت X به A) را اصلاح کند. نسبت ۶۱.۸ درصد، یک نسبت مهم فیبوناچی است که در بسیاری از الگوهای هارمونیک، از جمله گارتلی، مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت بهعنوان یک اصلاح طبیعی شناخته میشود، زیرا قیمت اغلب در این سطح اصلاح میکند تا به تعادل بین فشار خرید و فروش برسد.
- به عبارت دیگر، حرکت از A به B باید معادل 61.8% از حرکت X به A باشد. این سطح معمولاً نقطهای است که قیمت شروع به تغییر جهت میکند و مسیر الگو به سمت نقطه C ادامه مییابد.
3. حرکت از B به C
پس از اینکه قیمت به نقطه B میرسد، باید یک اصلاح جدید از این نقطه شروع شود. این حرکت باید بین ۳۸.۲٪ تا ۸۸.۶٪ از حرکت قبلی (A به B) باشد. به عبارت دیگر، اصلاح قیمت از B به C باید در محدوده این دو سطح فیبوناچی صورت گیرد.
- حرکت از B به C معمولاً حرکتی است که اصلاحات لازم برای ادامه روند را فراهم میآورد. بسته به نحوه شکلگیری این حرکت، ممکن است الگو به سمت نقطه D ادامه یابد.
4. حرکت از C به D
در مرحله بعد، قیمت باید حرکت جدیدی را از نقطه C به D آغاز کند. در این مرحله، حرکت C به D باید بین ۱۲۷٪ تا ۱۶۱.۸٪ از حرکت قبلی (B به C) باشد. این نسبتها معمولاً نشاندهندهی ادامه حرکت قیمت در جهت تکمیل الگو هستند.
- این حرکت معمولاً بهعنوان بخش تکمیلی الگوی گارتلی در نظر گرفته میشود که به نقطه D ختم میشود. نقطه D معمولاً بهعنوان نقطهی بحرانی و تعیینکننده برای شکلگیری یک فرصت معاملاتی دیده میشود.
5. حرکت از D به A
نهایتاً، حرکت از نقطه D به A باید در حدود ۷۸.۶٪ از حرکت X به A باشد. این اصلاح بهعنوان یک اصلاح نهایی شناخته میشود که معمولاً قبل از حرکت جدید به سمت بالا یا پایین اتفاق میافتد.
- این مرحله بسیار حیاتی است، زیرا زمانی که قیمت به این سطح برسد، احتمال تغییر جهت قیمت و برگشت آن بسیار بالا است. نقطه D معمولاً نشاندهنده سطح حمایت یا مقاومت است که احتمالاً قیمت به آن واکنش نشان خواهد داد.
خلاصه قوانین و نسبتها
برای تشکیل صحیح الگوی گارتلی، باید نسبتهای فیبوناچی در نقاط مختلف بهدقت رعایت شوند:
- حرکت از X به A: هر نوع حرکت بدون محدودیت.
- حرکت از A به B: حدود 61.8% از حرکت X به A.
- حرکت از B به C: بین 38.2% تا 88.6% از حرکت A به B.
- حرکت از C به D: بین 127% تا 161.8% از حرکت B به C.
- حرکت از D به A: 78.6% از حرکت X به A.
رعایت این قوانین بهدقت بسیار اهمیت دارد، زیرا تغییرات کوچک در این نسبتها میتواند باعث شود که الگو از الگوی گارتلی به یک الگوی دیگر تبدیل شود. به همین دلیل، تحلیلگران تکنیکال باید دقت بالایی در شناسایی این نسبتها و نقاط مختلف الگو داشته باشند تا بتوانند پیشبینی دقیقتری از حرکت قیمت داشته باشند.
انواع الگوی گارتلی
الگوی گارتلی به دو نوع اصلی تقسیم میشود که در هر یک روندهای مختلفی مشاهده میشود:
الگوی گارتلی صعودی
در این الگو، حرکت از نقطه X به A صعودی است. پس از آن، حرکت از A به B نزولی است. سپس، حرکت از B به C صعودی و در نهایت حرکت از C به D نزولی خواهد بود. پس از تکمیل این الگو، پیشبینی میشود که قیمت از نقطه D افزایش یابد.
الگوی گارتلی نزولی
در این نوع، حرکت از X به A نزولی است. بعد از آن، حرکت از A به B صعودی و از B به C نزولی است. سپس از C به D حرکت صعودی اتفاق میافتد و در نهایت قیمت از نقطه D کاهش مییابد.
نکات مهم در استفاده از الگوی گارتلی
الگوی گارتلی یکی از مفیدترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که میتواند ریسک معامله را کاهش دهد و احتمال موفقیت را بالا ببرد. با این حال، نکاتی وجود دارند که باید در استفاده از آن به خاطر داشته باشید:
- تکمیل یک الگوی گارتلی ممکن است زمان زیادی ببرد، بنابراین بهتر است از آن برای تحلیل روندهای بلندمدت استفاده کنید.
- برای تأیید صحت تحلیل، بهتر است الگوی گارتلی را با سایر ابزارهای تحلیلی ترکیب کنید.
- شناسایی الگوی گارتلی در یک بازار تثبیتشده ممکن است نتایج کمتری به همراه داشته باشد.
استفاده از الگوی گارتلی برای تعیین نقاط ورود و خروج
یکی از مهمترین کاربردهای الگوی گارتلی، تعیین نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار است. پس از شناسایی دقیق نقاط مختلف این الگو، میتوان پیشبینی کرد که کجا باید وارد معامله شد و در چه نقطهای باید از آن خارج شد.
تعیین حد ضرر با استفاده از الگوی گارتلی
الگوی گارتلی میتواند به تعیین حد ضرر کمک کند. برای الگوی صعودی، حد ضرر معمولاً در پایین نقطه D قرار میگیرد و برای الگوی نزولی، حد ضرر در بالای نقطه D مشخص میشود.
الگوی گارتلی، بهعنوان یکی از مهمترین الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال، میتواند ابزار بسیار مفیدی برای معاملهگران باشد. این الگو به تحلیلگران کمک میکند تا نقاط ورود و خروج مناسبی را شناسایی کنند و از این طریق بتوانند استراتژیهای موفقتری را در بازارهای مالی پیادهسازی کنند. با این حال، مانند هر ابزار دیگری، الگوی گارتلی نیز مزایا و معایب خاص خود را دارد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
مزایای استفاده از الگوی گارتلی:
-
کاهش ریسک و افزایش سود یکی از بزرگترین مزایای استفاده از الگوی گارتلی این است که میتواند به کاهش ریسک و افزایش سود در معاملات کمک کند. با شناسایی دقیق این الگو، معاملهگران میتوانند نقاط ورود و خروج بهینهای را برای معاملات خود تعیین کنند. این نقاط، معمولاً بهگونهای انتخاب میشوند که احتمال برگشت قیمت در آنها بالاتر است، که میتواند سودآوری بیشتری داشته باشد.
-
نقاط ورود و خروج دقیق: با توجه به قوانین و نسبتهای فیبوناچی، الگوی گارتلی میتواند نقاط ورود و خروج بسیار دقیقی را برای یک معاملهگر مشخص کند. این امر موجب میشود که معاملهگر بتواند در زمانهای مناسب وارد بازار شود و یا از آن خارج شود.
-
مدیریت ریسک: با توجه به اینکه این الگو بهطور دقیق، نقاط برگشت قیمت را شناسایی میکند، میتواند به کاهش ریسک معاملات کمک کند، بهخصوص زمانی که نقاط توقف ضرر (Stop Loss) دقیق تعیین شوند.
-
-
قابلیت استفاده در تایمفریمهای مختلف الگوی گارتلی میتواند در تایمفریمهای مختلف بازار (از تایمفریمهای کوتاهمدت تا بلندمدت) مورد استفاده قرار گیرد. این انعطافپذیری به معاملهگران اجازه میدهد که از این الگو در استراتژیهای مختلف معاملاتی خود استفاده کنند، بهویژه در بازارهایی که روندهای متفاوتی دارند.
- تایمفریمهای بلندمدت و کوتاهمدت: این الگو نه تنها در تایمفریمهای بلندمدت (مانند روزانه و هفتگی) بلکه در تایمفریمهای کوتاهمدت (مانند ۱۵ دقیقه و یک ساعته) نیز قابل استفاده است. بنابراین، میتوان از آن در طیف وسیعی از استراتژیهای معاملاتی بهره برد.
-
شناسایی دقیق نقاط معکوس یکی دیگر از مزایای مهم الگوی گارتلی این است که میتواند نقاط معکوس قیمت (بازگشتهای مهم) را بهدقت شناسایی کند. این ویژگی، به معاملهگران کمک میکند تا روندهای جدید را شناسایی کرده و از آنها بهرهبرداری کنند.
- پیشبینی معکوس روند: الگوی گارتلی میتواند بهعنوان یک ابزار پیشبینی استفاده شود که میتواند بازگشت قیمت را در سطحهای کلیدی شناسایی کند و از این طریق به معاملهگران اطلاعات دقیقی درباره احتمال تغییر جهت قیمت بدهد.
معایب استفاده از الگوی گارتلی
-
شناسایی دشوار الگو یکی از معایب عمده استفاده از الگوی گارتلی، دشواری در شناسایی صحیح آن است. با توجه به اینکه الگوهای هارمونیک معمولاً نیاز به دقت بالا دارند، شناسایی الگوی گارتلی بهخصوص در بازارهای پرنوسان یا پیچیده، کار آسانی نیست.
-
نیاز به دقت بالا: برای رسم دقیق الگوی گارتلی، معاملهگران باید بهدقت نسبتهای فیبوناچی و نقاط مختلف الگو را رعایت کنند. حتی یک اشتباه کوچک در رسم یا شناسایی نقاط میتواند منجر به پیشبینی نادرست از حرکت قیمت شود.
-
زمانبر بودن: شناسایی الگوی گارتلی و تحلیل آن ممکن است زمان زیادی ببرد. این موضوع میتواند برای معاملهگرانی که به دنبال فرصتهای سریع هستند، مشکلساز باشد.
-
-
عملکرد ضعیف در بازارهای تثبیتشده یکی از مشکلات اصلی این الگو در بازارهایی است که روند مشخصی ندارند و به اصطلاح “تثبیتشده” هستند. در چنین بازارهایی، حرکت قیمت بهطور افقی و بدون جهتگیری واضحی پیش میرود، که در این شرایط عملکرد الگوی گارتلی معمولاً ضعیف است.
-
عدم کارایی در بازارهای رنج: در بازارهایی که روند مشخصی ندارند یا قیمت بهصورت افقی حرکت میکند، الگوی گارتلی نمیتواند بهطور مؤثر عمل کند. در این شرایط، شناسایی نقاط برگشت دقیق و تعیین سطوح حمایتی و مقاومتی مشکلتر میشود.
-
پیشبینیهای نادرست: در چنین شرایطی، ممکن است الگوی گارتلی نتایج نادرستی بدهد و قیمت بهجای برگشت، ادامه روند رنج را طی کند.
-
-
نیاز به تجربه و دانش عمیق استفاده مؤثر از الگوی گارتلی نیازمند تجربه و دانش تکنیکال عمیق است. حتی اگر یک معاملهگر بهطور دقیق نسبتهای فیبوناچی را در نظر بگیرد، باز هم نیاز به تجربه دارد تا بتواند الگو را بهدرستی تشخیص دهد و از آن بهرهبرداری کند.
- نیاز به تحلیل دقیق: معاملهگران تازهکار ممکن است نتوانند الگوی گارتلی را بهطور دقیق شناسایی کنند و در نتیجه، معاملات نادرستی انجام دهند. این بهویژه زمانی رخ میدهد که بازار پیچیدهتر و پرنوسان است.
-
احتمال وقوع اشتباهات در استفاده از نسبتهای فیبوناچی یکی دیگر از معایب الگوی گارتلی، وابستگی شدید آن به نسبتهای فیبوناچی است. حتی کوچکترین اشتباه در تعیین این نسبتها میتواند موجب تغییر در نتیجه پیشبینیها شود و در نهایت منجر به از دست دادن فرصتهای سودآور گردد.
الگوی گارتلی یکی از معتبرترین و پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. با شناخت صحیح این الگو و رعایت نکات مهم در شناسایی آن، میتوان از آن برای پیشبینی روند قیمت و کاهش ریسک معاملات استفاده کرد. ترکیب این الگو با سایر ابزارهای تحلیلی میتواند دقت تحلیلها را افزایش دهد و احتمال موفقیت را بهبود بخشد.
نظرات کاربران