جویس چاپلین فکر میکرد که کارش با بنجامین فرانکلین تمام شده است.
زمستانی که دنیا را لرزاند
جیمز دانکن فیلیپس، تاریخدان آمریکای اولیه، میگوید زمانی به مطالعه «عصر یخبندان کوچک» پرداخت که متوجه شد زمستان سالهای 1740 تا 1741 به شدت سرد بوده است. سرمای آنقدر شدید بود که حتی بندرهای بزرگی مثل بوستون، لندن و ونیز یخ زدند! این سرما باعث شد قحطیهای بزرگی در نقاط مختلف، بهویژه در ایرلند رخ دهد، جایی که ممکن است حدود ۲۰ درصد مردم جان خود را از دست داده باشند—رقمی حتی بیشتر از قحطی بزرگ قرن نوزدهم!
چاپلین، استاد تاریخ علم و فناوری، در همین زمان متوجه شد که این سالها همان سالهایی است که بنجامین فرانکلین، یکی از چهرههای برجسته تاریخ آمریکا، اولین نسخه بخاری معروف خود را طراحی کرده بود.
تولد بخاری فرانکلین
در زمستان بسیار سرد 1740، فرانکلین تصمیم گرفت راهی برای گرم کردن خانهها با مصرف چوب کمتر پیدا کند. او طرحی از یک بخاری آهنی ارائه داد که به راحتی قابل نصب در شومینهها بود. این بخاری طوری طراحی شده بود که اتاق را بهتر از شومینههای سنتی گرم کند، در حالی که چوب کمتری مصرف میکرد—یک راهکار هوشمندانه برای مقابله با سرمای کشنده و کمبود سوخت.
از چاپخانه تا علم و اختراع
چاپلین توضیح میدهد که فرانکلین همیشه شخصیتی پیچیدهتر از آن چیزی بود که در ظاهر دیده میشود. مردم بیشتر او را با “ریچارد بیچاره” و ضربالمثلهایش میشناسند، اما او در واقع مردی با ذهنی باز، کنجکاو و پرشور در زمینههای گوناگون بود.فرانکلین فرزند یک شمعساز ساده در بوستون بود، اما با تلاش و مطالعه، راه خود را به دنیای علم، سیاست، نوشتن و اختراع باز کرد. او تحت تأثیر دانشمندانی مثل ایزاک نیوتن قرار گرفت و تلاش کرد تا از مسیر علم، تغییری واقعی در زندگی مردم ایجاد کند.
سرمای هوا، گرمای اختراع
در آن زمان، سرمای هوا فقط یک مشکل ساده نبود. مردم برای گرم کردن خانههای خود به شدت به چوب وابسته بودند. اما با گسترش مهاجرتها و قطع درختان، چوب به کالایی گران و کمیاب تبدیل شده بود.فرانکلین با دیدی آیندهنگر، سعی کرد دستگاهی بسازد که هم کارآمد باشد و هم مردم فقیر بتوانند از آن استفاده کنند. او باور داشت انسانها میتوانند با کمک علم و فناوری، حتی در سختترین شرایط، زندگی راحتتری داشته باشند. این دقیقاً همان دیدگاه دوران روشنگری بود.
جو و گردش هوا، از خانه تا اقیانوس
فرانکلین در یکی از نوشتههایش توضیح داد که بخاری او چگونه با اصل “همرفت” کار میکند؛ یعنی هوای گرم بالا میرود و فضای اتاق را بهصورت لایهلایه گرم میکند. او از این مفهوم فیزیکی برای توضیح پدیدههای جوی هم استفاده کرد!
مثلاً حرکت طوفانها در سواحل آمریکا یا جریان گلف (Gulf Stream) را با همین اصول توضیح داد. او با مثالهایی ساده، مثل «جریان هوای گرم از شومینه به در خانه»، تلاش کرد علم را به زبانی قابل فهم برای عموم بیان کند—کاری که هنوز هم تحسینبرانگیز است.
داستان ناگفته تولید بخاری فرانکلین
در کتاب جدید چاپلین به نام «بخاری فرانکلین: یک انقلاب ناخواسته آمریکایی»، به نکتهای کمتر شنیدهشده درباره این اختراع اشاره شده است: تولید بخاریها در کارخانههایی انجام میشد که برخی از کارگران آن بردگان آفریقایی بودند.دو نفر از این افراد، سزار و استرئوفون، در کارخانه آهنی کار میکردند که بیشتر این بخاریها را میساخت. استرئوفون حتی توانست آزادی خود را بخرد—نشانهای از میل همیشگی انسان به رهایی و عزت نفس، حتی در سختترین شرایط تاریخی.
فرانکلین و دغدغه آلودگی هوا
فرانکلین با سفرهایی که به لندن داشت، از دود و آلودگی هوای این شهر وحشتزده شده بود. بنابراین در طراحی بخاری خود تلاش کرد آن را طوری بسازد که دود کمتری تولید کند.او متوجه شد که دود در واقع سوخت نسوخته است. بنابراین، با طراحی جدید، بخشی از دود به آتش بازمیگشت تا دوباره بسوزد. این کار هم به صرفهجویی در مصرف سوخت کمک میکرد و هم هوای خانه را پاکتر نگه میداشت. یکی از دوستانش حتی به شوخی او را “دکتر جهانی دود” نامید!
علم برای عموم، نه فقط دانشمندان
فرانکلین یک ویژگی خاص داشت: او علم را فقط برای دانشمندان نمیخواست. تلاش میکرد مفاهیم علمی را طوری بیان کند که برای همه مردم قابل درک و مفید باشد. مثلاً با مثالهای ساده از خانه و شومینه، مفاهیم پیچیده جوی را توضیح میداد.این نگاه مردمی به علم باعث شد تا او الهامبخش بسیاری از دانشمندان آینده شود. از جمله یونیس فوت، زنی که در سال 1856، چند دهه پس از مرگ فرانکلین، اثر گاز دیاکسید کربن بر گرمایش زمین را کشف کرد—یکی از اولین پایههای شناخت تغییرات اقلیمی.
آیا فنآوری تنها راه نجات است؟
کتاب چاپلین در نهایت به یک نتیجه مهم میرسد: فرانکلین با وجود تمام اختراعاتش، هرگز بهتنهایی فکر نمیکرد که فقط با یک دستگاه میتوان جهان را نجات داد. او زغالسنگ را به عنوان منبع انرژی میپذیرفت اما هرگز آن را راه حل نهایی نمیدانست.پیامی که میتوان از این برداشت کرد این است: نباید به دنبال یک “گلوله نقرهای” باشیم—یعنی یک اختراع یا راهحل ساده که همه مشکلات را حل کند. برای مقابله با بحرانهای زیستمحیطی امروز، باید راهحلهای متعددی را در کنار هم استفاده کنیم: انرژی پاک، تغییر سبک زندگی، سیاستگذاری دقیق و مشارکت جهانی.
فرانکلین و قرن ۲۱
داستان بخاری فرانکلین، فقط داستان یک اختراع نیست. این داستان نشان میدهد که چگونه علم، فناوری و دغدغههای انسانی میتوانند در سختترین شرایط تاریخی به کمک مردم بیایند.او از سرما، کمبود سوخت، آلودگی هوا و حتی نابرابریهای اجتماعی آگاه بود، و تلاش کرد راهکارهایی عملی و قابل دسترس ارائه دهد.برای امروز ما—در قرنی که با چالشهای بزرگ زیستمحیطی روبهرو هستیم—درسی که میتوان از فرانکلین گرفت این است:
تغییر امکانپذیر است، اما نیازمند ترکیبی از دانش، نوآوری، همدلی و همکاری جمعی است.
نظرات کاربران